هم اشارت را نمیداند به دست
از برای حق شمایید،ای مهان
زود درمان کن که میلرزد دلم
گفت: طفلی را برآور هم به بام
سوی جنساید سبک زان ناودان
زن چنان کرد و چو دید آن طفل او
سوی بام آمد ز متن ناودان
غژ غژا آمد به سوی طفل
زان بود جنس بشر پیغمبران
پس بشر فرمود خود را «مِثْلُکُم»
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت jemo.ir مراجعه نمایید. |
ور هِلَم ترسم که افتد او به پست
گر بگویم کز خطر سوی من آ
ور بداند نشنود این هم بد است
دستگیر این جهان و آن جهان
که به درد از میوه دل بِسکَلَم
تا ببیند جنس خود را آن غلام
جنس بر جنس است عاشق جاودان
جنس خود خوش خوش بدو آورد
جاذب هر جنس را هم جنس دان
طفل وارهید او از فتادن سوی سفل
تا به جنسیت رهند از ناودان
تا به جنس آیید و کم گردید گم.[۹۱]
۴ـ۸ـ امام حسین (علیهالسلام) از نگاه مولوی
در آثار مولانا، عموماً شهید و حسین مترادف یکدیگرند و حتی میتوان گفت که واژه گلگون شهید و مقام عظمای شهادت به اصطلاح فنی انصراف دارد بر شخصیت جامع و یگانه امام حسین (علیهالسلام) که انسان کامل است.
از نگاه مولانا، حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) از سوز و شوق دل الهیاش، هر لحظه طلب استعلای وجودی میکند و حضرت محبوب، آواز قبول وصال سر میدهد؛ «دل» فی حد ذاته عرش پروردگار است و او نیز همچون حسین در پی سفر و معراج به مبدأ اعلی است. در غزل۲۳۰ کلیات شمس، امام حسین (علیهالسلام) سنگ محک و معیار است که دل که جایگاهی است رفیع و همه اعمال و احوال و مقامات وجودی آدمی به آن بستگی دارد، به حسین تشبیه میشود، نه آن که حسین به دل تشبیه شود. از نظر عرفا در نظام هستی خلاصهی موجودات «آدمی» است و خلاصه آدمی «دل» است.[۹۲] و تنها بیت دوم این غزل، کافی است برای بیان نهایت سرسپردگی و شیفتگی مولانا به امام حسین (علیهالسلام). در مقابل چنین مرتبه متعالی، یزید و سمبل کامل جدایی و دوری از حضرت حق جل جلاله است.
شهیدان قافله کربلا، سمبل اعلای شهیدان تاریخند که مقامات سلوک خونین عاشقانه خود را در دشت پر بلای امتحان خونین الهی در کربلا، سرافرازانه گذراندند. آنان به ظاهر مردهاند، اما در واقع به زندگی اعلای طیبه در عالم غیب که برتر است از عالم ظاهر استعلا یافتهاند. مولانا در اینجا شهیدان کربلا را نمونه متعالی آیه شریفه قرآن در باب شهدا برمیشمارد؛ و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون.[۹۳]
کاروان شریف اسرای کربلا از نظر دشمن که محجوب و بعید است از سلطان وجود اسیرند، اما بر خلاف این کوردلان آنان «شاه مقام قرب دوست» هستند؛ مقامی که بین آنان و حضرت محبوب، هیچ مانعی نیست.
از نظر عرفا، بهشت دو نوع است: عام و خاص. بهشت عام، بهشت اکل و شرب و مناکحه است که از برای بندگان عام است، اما بهشت خاص، مقام لقا و وصال و مشاهده حضرت حق تعالی است که بهشت بندگان خاص است.[۹۴] مولانا، امام حسین و شهیدان کربلا را مقیمان بهشت وصال حضرت دوست که بهشت بندگان خاص است، معرفی میکند که قفس دنیا را شکسته و پرواز ابدی کردهاند به کوی دوست. توانگر شکوفه وصال سیدالشهدا، شهره آفاق شده و او خورشید فروزان و به ثمر نشسته محفل واصلان محبوب است. امام حسین (علیهالسلام) به این مقام والا رسیده است، چون ریشه درخت وجود مبارکش، از ذات اقدس الهی توانگر شده است.