کیفیت سود بخشی از سود حسابداری است که به احتیاط و بصیرت مدیریت حساس است. زیرا سود حسابداری به جریانهای نقد که به صورت عینی قابلمشاهده است و معوقههایی که باید مدیریت شوند، قابل تقسیم است(ابادی و همکاران[۱۹]، ۲۰۰۵).
کیفیت سود، میزان ثباتی است که انتظار داریم سود گزارششده داشته باشد (بادی[۲۰]، ۲۰۰۲).
شرکتهایی که کیفیت اقلام تعهدی آنها بالا است، سود پایدارتری دارند که در اصطلاح به آن سود با کیفیت بالا گفته میشود(دیچو و دیچاو، ۲۰۰۲).
سود با کیفیت، سودی است که شاخص مناسبی برای سود دوره آتی باشد. به این نوع سود در اصطلاح سود با ثبات[۲۱] گفته میشود(پنمن و ژانگ[۲۲]، ۲۰۰۲).
کیفیت سود، احتمال پایداری عایدات جاری در آینده است (بادی، ۲۰۰۲).
کیفیت سود عبارت است از توان سود در بازنمایی و بیان صادقانه واقعیتهای اقتصادی موثر بر عملکرد مالی شرکتها(بولو، ۱۳۸۶).
بنابراین نمیتوان تعریف مشخصی برای کیفیت سود عنوان کرد. یکی از دلایل احتمالی تنوع در تعاریف به عمل آمده از کیفیت سود میتواندنگاههای متفاوت پژوهشگران به جنبههای گوناگون این مفهوم باشد. به همین دلیل موضوع کیفیت سود موضوعی پیچیده به شمار میرود و تا کنون هیچ پژوهشگری نتوانسته است تعریف یگانهای از این مفهوم ارائه نماید و یا شاخص کاملی برای آن بیابد. دلیل دیگر این موضوع، استفاده از معیارهای اختیاری و غیر ملموس در اندازهگیری کیفیت سود است. با توجه به اینکه در ادبیات تحقیق، تجدید ارائه صورتهای مالی به عنوان بارزترین نشانه بی کیفیتی و تقلب در گزارشگری مالی یاد شدهاست(نمازی و رضایی، ۱۳۹۱)، در این تحقیق از تجدید ارائه صورت های مالی به عنوان نشانه ای ملموس و بارز از بی کیفیتی و تقلب در گزارش سود استفاده شده و رابطه آن با سیاست تقسیم سود بررسی شده است.
۲-۵ مدیریت سود و کیفیت سود
مدیریت سود را میتوان از دو دیدگاه انعقاد قرارداد و گزارشگری مالی مورد بررسی قرار داد. از دیدگاه انعقاد قرارداد، مدیریت سود به عنوان روشی با کمترین هزینه برای حمایت شرکت در مقابل نتایج غیرقابل پیشبینی ناشی از قراردادهای ناقص و انعطافناپذیر مورد استفاده قرار میگیرد. از دیدگاه گزارشگری مالی، مدیران از طریق مدیریت سود میتوانند بر ارزش بازار سهام خود اثر بگذارند. مدیران ملزم به استخراج اطلاعات از درون شرکت برای بازار اوراق بهادار کارا میباشند. بنابراین مدیریت سود میتواند ابزاری برای انتقال اطلاعات درون شرکتی به سرمایهگذاران باشد. این تفسیرها مربوط به جنبههای خوب مدیریت سود است. اما مدیران میتوانند از مدیریت سود، سوء استفاده کنند. از دیدگاه انعقاد قرارداد، مدیران ممکن است به صورت فرصتطلبانه مدیریت سود را در جهت منافع خود و متضرر شدن سایر طرفهای قرارداد به کاربرند. از دیدگاه گزارشگری مالی، مدیران مالی ممکن است هزینه استهلاک را بیش از اندازه ثبت کنند و یا بر سودهای ساختگی مثل سودهای فرضی بیش از سود خالص تأکید کنند. در سالهای اخیر استفاده بیش از اندازه از مدیریت سود موجب کاهش قابلیت اتکای گزارشگری مالی شده است (عاملی، ۱۳۸۸).
هیلی و واهلن[۲۳] به سه گروه از محرکهای اصلی مدیریت سود اشاره کردهاند: ۱) محرکهای بازار سرمایه، با این مفهوم که شرکتهایا مدیران زمانی که کاهش سود یا زیان گزارش میکنند، تمایل به تقبل هزینههای بالاتری دارند؛ ۲) محرکهای قراردادی، با این مفهوم که اگر شرکتها به اعداد حسابداری مشخص دست پیدا نکنند، مشمول جریمههای ناشی از انعقاد قرارداد میشوند و ۳) محرکهای عدم اطمینان یا مقررات دولت، که اشکال مختلف و محرکهای خاص مانند محرکهای بانک برای عدم تجاوز از نسبتهای نقدینگی مقرر شده توسط قانونگذاریا محرکهایشرکتها به منظور حمایت بالاتر از واردات را در بر میگیرد(هیلی و واهلن، ۱۹۹۹).
بیشتر محققان حسابداری معتقدند که مدیریت سود نوعی دستکاری صورتهای مالی است. آنها کاهش یا افزایش سود گزارششده توسط مدیران را به عنوان دستکاری معرفیمیکنند. عناوینی مانند حداکثر کنندگان، حداقل کنندگان و یا هموار کنندگان به طور تلویحی به افرادی گفته میشود که به دستکاری صورتهای مالی میپردازند. گاهی مدیران از طریق دستکاری صورتهای مالی، سود را غیر واقعی نمایش میدهند(محمدی، ۱۳۸۵).
رفتار فرصتطلبانه مدیران اقتضا میکند که در گزارش سود دخل و تصرف کنند. وقتی این دخل و تصرف کشف شود، کیفیت سود مورد سؤال قرار میگیرد و تحلیل گران مالی مجبور هستند به ارزیابی مجدد اطلاعات مالی بپردازند. از آنجا که بسیاری از روشهای حسابداری مستلزم قضاوت حرفهای است، انتخاب روش اندازهگیری و ارزشیابی حسابداری مانند روشهای قیمتگذاری موجودیها، استهلاک و حسابداری اوراق بهادار قابل داد و ستد که باهدف افزایش منافع مدیریت صورت میگیرد، بخشی از مدیریت سود به حسابمیآید(بزرگی، ۱۳۸۶).
اگر صورتهای مالی گزارششده وضعیت مالی و نتیجه عملیات شرکت را متفاوت از آن چه هست نشان دهد، کیفیت سود شرکت مورد توجه قرار میگیرد. یکی از جنبههای ارزیابی کیفیت سود تعیین مواردی است که سو گیری مدیریت، صورتهای مالی را تحت تأثیر قرار ندهد (عاملی، ۱۳۸۸).
۲-۶ معیارهای ارزیابی کیفیت سود
با توجه به آن چه در ادبیات آمده است، به عنوان مثال تحقیق ویسوکی[۲۴]
برای دانلود متن کامل این فایل به سایت torsa.ir مراجعه نمایید. |
sup> (۲۰۰۶)؛ اسکیپر و وینسنت[۲۵] (۲۰۰۳)؛ رابطه منفی بین مدیریت سود و کیفیت سود وجود دارد که نشان میدهدمعیارهای پذیرفتهشده برای کشف مدیریت سود، در جهت کشف کیفیت سود نیز مورد استفاده قرار میگیرد(فارینها و موریرا[۲۶]، ۲۰۰۷).
اسکیپر و وینسنت معیارهای ارزیابی کیفیت سود و اجزای مربوط به آن را به صورت زیر طبقهبندی نمودهاند:
سری زمانی ویژگیهای سود که شامل ماندگاری، پیشبینی کنندگی و تغییرپذیری است.
رابطه میان سود، جریانهای نقد و اقلام تعهدی که شامل نسبت جریانهای نقد عملیاتی به سود، تغییر در جمع اقلام تعهدی، برآورد مستقیم اقلام تعهدی غیرعادی (اختیاری) با استفاده از عناصر حسابداری و برآورد مستقیم رابطه اقلام تعهدی با جریانهای نقدی است.
ویژگیهای کیفی مقرر در مبانی نظری هیات استانداردهای حسابداری مالی که شاملی مربوط بودن، قابلاتکا بودن و قابلمقایسه بودن است.
تصمیمات اجرایی که شامل قضاوتها و برآوردهای الزامی و مغرضانه به عنوان معیار معکوس برای کیفیت سود است (اسکیپر و وینسنت، ۲۰۰۳).
سود میتواند مجموع جریانهای نقد ناشی از عملیات و اقلام تعهدی باشد؛ که هر دو این عناصر میتوانند برای رسیدن به اهداف سود، دستکاری شوند. اگرچه بر اساس ادبیات، برای مثال تحقیقات هیلی (۱۹۸۵)؛ دیفاند و جیامبالوو[۲۷] (۱۹۹۴) تأییدمیکنند که اقلام تعهدی انعطافپذیری بیشتر و هزینههای مدیریتی کمتری نسبت به جریانهای نقد دارد. به همین علت بیشتر مدلها پیرامون عناصر تعهدی ساخته شدهاند(فارینها و موریرا، ۲۰۰۷).
مدلهای تعهدی مورد اشاره در ادبیات، از یک مدل ساده در برگیرنده کل تعهدات (دی آنجلو[۲۸]، ۱۹۸۶)تا مدلهای اقتصاد سنجی با ویژگیهای بسیار پیچیده را شامل میشود. با این حال مقایسه برآورد تعهدات بر اساس مدلهای مختلف، به عنوان مثال مدل توماس و ژانگ (۲۰۰۰)نشان میدهد که تفاوت معناداری بین مدلهای پیچیده[۲۹] و غیر پیچیده[۳۰] وجود ندارد؛ شاید به همین دلیل یک راه حل کاملاً ساده مانند مدل جونز[۳۱] (۱۹۹۱)، هنوز پس از یک دهه در میان مدلهای پیچیده قابلیت استفاده دارد (فارینها و موریرا، ۲۰۰۷).
مطالعات اولیه برایاندازهگیری کیفیت اقلام تعهدی از معیارهای سادهای مانند مجموع اقلام تعهدی (هیلی، ۱۹۸۵)و تغییرات در مجموع اقلام تعهدی (دی آنجلو، ۱۹۸۶)استفاده میکردند. مطالعات جدیدتر برای برآورد سطح عادی اقلام تعهدی از رگرسیون اقلام تعهدی و متغیرهای مالی خاصی که مربوط به اقلامتعهدی عادی هستند (مانند تغییرات درآمد، سود عملیاتی و یا جریان نقدی عملیاتی) استفاده میکنند. به طوری که باقیمانده آن رگرسیون نشاندهندهی اقلام تعهدی غیرعادی است. به طور کلی اقلام تعهدی غیرعادی شاخصی برای برآورد کیفیت اقلام تعهدی است. محققان متعددی از باقیمانده رگرسیون برای برآورد اقلام تعهدی غیرعادی (کیفیت اقلام تعهدی) استفاده کردهاند(دیچو و همکاران، ۱۹۹۵، گوی و همکاران، ۱۹۹۶، توماس و ژانگ، ۲۰۰۰، کوتاری و همکاران، ۲۰۰۵).
شفافیت سود معیاری از کیفیت بالای سود است.بارس و همکاران شفافیت سود را تغییر هم زمان سود و تغییر در سودآوری با بازده سهام تعریف کردهاند و برای اندازهگیری شفافیت سود از رابطه سود و بازده سهام شرکت استفاده کردهاند، به گونهای که اگر سود و تغییر در سود با بازده سهام به طور هم زمان تغییر کند (با در نظر گرفتن شاخص R2) سود شرکت شفاف است.
آزمون مربوط بودن سود به ارزش سهام یکی از رویکردهای تعریف عملیاتی مربوط بودن و قابلیت اتکای مورد نظر هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی است. چون ارقام حسابداری (سود) در صورت مربوط به ارزش سهام خواهد بود که توان توضیح تغییرات بازده سهام را داشته باشد. در این صورت در ارزیابی سهام برای سرمایهگذاران مفید بوده و مربوط به تصمیمگیری خواهد بود. همچنین این ارقام به اندازهای قابلیت اتکا دارد که در قیمت سهام منعکس شود(کردستانی و مجدی، ۱۳۸۶).
به موقع بودن سود به عنوان یکویژگی کیفی مبتنی بر این ایده است که سود حسابداری درصدد اندازهگیری سود اقتصادی است که به عنوان تغییر در ارزش بازار سهام تعریف میشود. قدرت توضیحی سود در رگرسیون معرف به موقع بودن سود است. به موقع بودن بین بازده مثبت و منفی تمایز قائل نمیشود(کردستانی و مجدی، ۱۳۸۶).
محافظه کاری توانایی سود حسابداری برای انعکاس سود اقتصادی (بازده مثبت سهام)و زیان اقتصادی (بازده منفی سهام) را نشان میدهد. تاکید محافظه کاری بر تمایز قائل شدن بین بازدههای مثبت و منفی سهام (سود و زیان اقتصادی) است.این ویژگی کیفی سود به تبعیت از تحقیق فرانسیس و همکاران[۳۲] (۲۰۰۴)و باسو[۳۳](۱۹۹۷)محاسبهشده است (کردستانی و مجدی، ۱۳۸۶).
از دیگر معیارهای کیفیت سود پایداری سود است. سودی که ناشی از فعالیتهای غیرعادی و غیرمترقبه نباشد از پایداری بیشتری برخوردار است. به عبارت دیگر قابلیت دوام و تکرارپذیری سود به عنوان پایداری سود تعریف میشود(خواجوی و نظامی، ۱۳۸۴).
قابلیت پیشبینی سود به توانایی سود در پیشبینی خود تعریف میشود. این ویژگی کیفی سود توسط تحلیل گران مالیارزشگذاری شده و از اجزای ضروری مدلهای ارزشیابی به حساب میآید (کردستانی و مجدی، ۱۳۸۶).
ارائه مجدد صورت سود و زیان[۳۴]، بیانگر کشف دستکاری توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC)[35]
است. بر اساس شواهد تجربی برای مثال تحقیق ریچاردسون (۲۰۰۳)، در سالی که دستکاری صورت میگیرد، اقلام تعهدی بسیاری وجود دارد؛ در نتیجه سودهای دستکاری شده کیفیت پایین تری دارند (عاملی، ۱۳۸۸).
۲-۷ دیدگاههای مختلف اندازهگیری کیفیت گزارشگری مالی
در عمل نمیتوان به راحتی مقدار کیفیت سود را محاسبه کرد، زیرا احتمالات سیستم اطلاعاتی، به صورت مستقیم قابلمشاهده نمیباشند(اسکات، ۱۳۸۶).
یک دیدگاه برایاندازهگیری کیفیت سود استفاده از مفهوم هیکس (۱۹۳۹)از سود است. اسکیپر و وینسنت کیفیت سود را میزان توانایی سود در بیان صادقانه سود اقتصادی مورد انتظار هیکس تعریف کردهاند. از آنجا که سود اقتصادی مورد نظر هیکس ذهنی است، آنها سه سازه کیفیت سود: ماندگاری، توان پیشبینی کنندگی و نوسانات سری زمانی سود را به عنوان معیار سنجش کیفیت سود مورد توجه قراردادند. این سازهها با مبانی نظری گزارشگری مالی سازگار است؛ که بیان میکند کیفیت سود را میتوانبر حسب ترکیبهای ماندگاری، توان پیشبینی کنندگی و تغییرپذیری سود تعیین نمود (اسکیپر و وینسنت، ۲۰۰۳).
از نظر لو و نیسیم[۳۶] سود مالیاتی میتواند مبنای اطلاعاتی خوبی برای کیفیت سود باشد. زیرا این سود اثر معوقههای زیادی چون بدهیهای سوخت شده و غیره را در نظر نمیگیرد(لو و نیسیم، ۲۰۰۲).
استفان و ژانگ[۳۷]، کیفیت بالای سود را تداوم و با پشتوانه بودن آن و کیفیت پایین را عدم تداوم و بدون پشتوانه بودن سود بیان میکنند. به نظر آنها ثبات رویه حسابداری از دورهای به دوره دیگر منجر به تداوم سود و کاهش نگرانیها در زمینه کیفیت آن میشود(استفان و ژانگ، ۲۰۰۲).
بریکر و همکاران[۳۸] نیز موافق استفان و ژانگ بودند؛ زیرا آنها نیز کیفیت سود را در تداوم و با پشتوانه بودن آن میدانند. به نظر آنها سود زمانی از کیفیت بالایی برخوردار است که انتظار بالایی از تکرار آن در آینده متصور شود (بریکر و همکاران، ۱۹۹۵).
بیشتر تحقیقات اخیر در زمینه کیفیت سود، همچون تحقیق هیلی و واهلن (۱۹۹۹)به تأثیر تغیر برآوردهای حسابداری متمرکزند. یعنیتخمینهایی که به صورت معوقهاند از کیفیت پایینی برخوردار میباشند. برخی نیز کیفیت سود را در نزدیکی به وجوه نقد میدانند. یعنی هر چه سود اعلامی به نقد نزدیک باشد، کیفیت بالایی خواهد داشت. به نظر برخی دیگر کیفیت سود به دقت، صحت اندازهگیریها و تخمینهای مورد استفاده در اندازهگیری عناصر سود بر میگردد. برخی دیگر نیز کیفیت سود را با میزان اجزای نرمال سود و برخی نیز با قابلیت پیشگویی آن مترادف میدانند. یعنی هر چه اجزای نرمال سود بالا باشد، کیفیت سود بالا و در غیر این صورت کیفیت سود پایین است (ایمانی برندق، ۱۳۸۵).